8
اسفند

الگویی دست یافتنی برای زنان عالم...

بر هیچ کس پوشیده نیست که زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور می توانند نقش بسزایی در توسعه همه جانبه جامعه شان داشته باشند.بویژه آنکه پتانسیل های وجودی زن او را محور تربیتی قرار داده و این قشر عظیم و سر نوشت ساز می توانند هم با صبوری و پشتکاری که در وجودشان به ودیعه گذاشته شده از کانال های مدیریتی در عرصه های مختلف وارد شوند و هم به یمن حس زیبای مادری که در گلدان وجودشان گل می کند، سازنده افکار،آرا،سلایق و سبک زندگی نسل های بعد خود باشند.

در جامعه اسلامی زن گوهری است که بیشترین ظرف وجودی اش باید صرف فرهنگ سازی در خانواده و جامعه‌اش شود.این رسالت عظیم در نقش مادری و همسری متبلور می شود. اما این بدان معنا نیست که زن را از بهره‌گیری استعدادهایش در سایر عرصه ها محروم سازیم.

اتفاقا خلاف نظر کژاندیشانی که دائما می خواهند با اتصال به تبلیغات سوءغربی چهره وارونه ای از مکتب اسلام به نمایش بگذارند،اسلام طرفدار پر و با قرص مشارکت اجتماعی زنان و نیز شکوفایی استعدادهایشان است. با این شرط که منزلت و ارزش زن در این مسیر به نحو احسن حفظ شده و به ابزاری در دست عروسک گردانان فرصت طلب تبدیل نشود. تاریخ هیچ‌گاه حضور موثر زنان در پیروزی انقلاب اسلامی و نیز پایداری آنان در هشت سال دفاع مقدس را فراموش نخواهد کرد. ضمن اینکه هم اکنون زنان جامعه ما با عزمی راسخ حرف اول را در جهاد علمی می زنند و گزاف نیست که بگوییم افسران صف اول جنگ نرم نیز ایشان هستند.

باید خودمان را دریابیم. ببینیم موجودیت مان چی هست؟باید تصمیم بگیریم که چگونه سعادت و کمالی ما را دریابد؟ بالاخره برای سعادت دنیا و آخرت باید به الگویی اقتدا کنیم. آیا کسی جز حضرت فاطمه زهرا(س) می تواند الگویی همه جانبه برای زنان عالم باشد. از هر شاخه و نقشی که بخواهید زندگی ایشان الگویی جامع است:دختری،همسری،مادری،معلمی وجهادگری و…

الگوی دست یافتنی

حضرت فاطمه زهرا(س) در طول زندگی شان با امیر‌المومنین (ع) در هیچ فرصتی حریم آن حضرت را نادیده نگرفت و در مورد شخصیت آن بزرگوار کوتاهی نکرد. تا جایی که امیرالمومنین (ع) در این باره می فرمایند: فواللَّه ما اغضبتها… و لااغضبتنی و لاعصت لی امرا و لقد کنت انظر الیها فتنکشف عنی الهموم و الاحزان. ( عوالم،ج11،ص328)

«سوگند به خدا زندگی با صفای من و فاطمه(س)طوری بود که نه من او را به خشم آوردم ونه او مرا به خشم آورد.حتی غصه هایم با دیدن او و تماشای جمالش بر طرف می گردید.»

حضرت فاطمه(س) در یکی از مواقع بسیار حساس و بحرانی اسلام در خانه علی (ع) زندگی می کرد. سپاه اسلام همیشه در حال آماده باش بود.در هر سال چندین جنگ واقع می شد وعلی (ع) در تمام یا اکثر آن جنگ ها شرکت داشت. زهرای اطهر(س) از مسئولیت سنگین و حساس خود آگاه بود و از حدود تاثیر و نفوذ زن در روحیه شوهرکاملا مطلع بودند.می دانست ترقی،سعادت و حتی شقاوت مرد تا حدود زیادی به روحیات و چگونگی رفتار زن بستگی دارد.خبر داشت که خانه به منزله سنگر و آسایشگاه مرد است که وقتی از میدان مبارزات زندگی و برخورد با حوادث و مشکلات دنیایی خارج خسته شود به آنجا پناه می برد تا تجدید نیرو کند و خودش را برای کار و انجام وظیفه آماده کند و ریاست این آسایشگاه مهم به عهده زن واگذارشده است.» به راستی اگر زنان ما نسبت به مسائل زندگی الگوهای مذهبی شان یک آگاهی تمام و کمال داشته باشند می توانند با درایت و سعه صدر بیشتری مدیریت خانه و خانواده را در دست گرفته و از دامنه اختلافات زناشویی که تاثیر منفی مستقیمی بر تربیت فرزندانشان دارد، بکاهند.

درست است که مقام ایشان دست نیافتنی است،اما ویژگی های شاخص ایشان در عرصه های مختلف دست یافتنی هستند.ما یک بخش از وظایف زن را فردی و یک بخش از وظایف او را اجتماعی توصیف می کنیم. در هر دوی این بخش ها هم الگویی کامل تر و شاخص تر از زهرای اطهر(س) نمی شناسیم. در حضور اجتماعی زنان این بانوی بزرگوار می تواند الگوی تمام و کمال شجاعت برخاسته از بصیرت باشد. در هر بعد دیگری هم که نگاه کنیم و تفحص داشته باشیم چنین است. بنابراین یک مقدار مقوله شناساندن الگوها به مبحث سبک زندگی هم بر می گردد. باید سبک زندگی خود را به سبک زندگی الگویمان نزدیک کنیم. چنانچه این اتفاق بیفتد می رسیم به بحث هویت. باید فهم و شناخت درستی از خود،جامعه و زمان داشته باشیم. اینچنین است که بانوان می توانند ظرفیت وجودی خود را شکوفا سازند.»اگر بانوان ما بدانند اولویت های زندگی شان چیست؟آن‌وقت به خیلی از سوالاتشان در مورد شیوه و راه زندگی خود پاسخگو خواهند بود.مثلا اینکه آیا اولویت شان این است که ازدواج کنند و فرزند داشته باشند ویا اینکه در شغل خویش غرق شوند؟اگر خانم ها بفهمند که اولویت اول خانواده است سایر انتخاب هایشان هم حول همین مهم رقم خواهد خورد و طوری انتخاب خواهند کرد که به وظیفه حساس و خطیرشان در خانواده خدشه ای وارد نشود.»

بانوان بدانند چه چیزهایی جبران پذیر و چه چیز در زندگی شان جبران ناپذیر است و بر اساس این مسائل برای زندگی خود و اهدافشان برنامه ریزی داشته باشند.

منبع: روزنامه کیهان


free b2evolution skin
23
دی

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء

آیه 32 سوره نساء است که می‌فرماید: آرزوی آن چیزهایی را که به بعضی از شما داده تا هر کدام از جهاتی نسبت به همدیگر برتری داشته باشید، نکنید. برای مردان با حفظ مردبودنِ خود نصیب و بهره‌ای است که در راستای مردبودنشان به‌دست می‌آورند، و برای زنان نیز نصیب و بهره‌ای است که در راستای زن بودنشان به دست می‌آورند، و از خدا بخواهید که آن بهره را از شما دریغ ندارد.

خداوند از این طریق راه کمال هر کس را به او نشان می‌دهد. ولی متأسفانه به جای این که روزنامه‌ها و اهل قلم زنان و مردان را متوجه چنین نکاتی بکنند که آیات الهی در اختیار ما گذارده‌اند، موضوعِ مخصوص‌كردن جایگاه زن و مرد را یک نوع محدودیت قلمداد می‌کنند، و اصرار دارند زنان می‌توانند مانند مردان همان تمنّاها و شخصیت را داشته باشند و اگر بگویی بعضی از کارها مردانه است، می‌گویند شما می‌خواهید زنان را محدود کنید، آیا کمالاتی که برای مردان کمال است عیناً همان‌ها برای زنان کمال است؟ و یا به تعبیر قرآن «وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ»؛ ای زنان و مردان به دنبال آن کمالاتی نباشید که خداوند به طور متقابل هرکدام را بر اساسِ آن بر دیگری برتری داده است.

مشکل و معضل بعضی روزنامه‌های ما این شده که چرا زن‌ها فوتبال نکنند. این فرهنگ فرهنگی است که برای زنان، مردبودن را می‌خواهد و مرد نبودن را برای زن محدودیت به حساب می‌آورد. آیه فوق می‌فرماید: تو آن چیزی را که نردبان کمال خودت هست و خدا به تو داده، بشناس و بپذیر و سپس از خدا کمال بیشتر را در همان راستا بخواه، با هوسِ خود تمنای مردبودن نکن. این یکی از حیله‌های فرهنگ سرمایه‌داری بود که نهضت احیاء حقوق زنان را در بستری انداخت که گرفتار چنین شعارهایی بشود، و به عنوان دفاع از حقوق زن، شعارها این شد که زنان باید مثل مردان فوتبال کنند و به راحتی مشروب بخورند و قمار کنند و سیگار بکشند و چند رفیق داشته باشند.

قرآن سپس به جایگاه زن و مرد در خانواده می‌پردازد و می‌فرماید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ»؛ مردان قوام زنانند به دلیل آن‌كه خدا برخى از ایشان را بر برخى برترى داده و نیز به دلیل آن‌كه از اموالشان خرج مى كنند. یعنی بر اساس آن که به هر کدام برتری‌هایی دادیم، در همان راستا و به جهت آن‌که مردان مسئول امور اقتصادی خانه‌اند، مسئولیت خانه به عهده‌ی مردان است. همان‌طور كه زن‌ها را امتیازاتی دادند تا در این مسئولیت کمک‌کار مردان باشند، و در همین راستا به مردان امتیازاتی داده‌اند که قوام زنان و خانواده باشند و در مسئولیت تربیتی زنان کمک‌کار آن‌ها باشند. مثل این که بنده معلم هستم و آن آقا مکانیک است، او باید ماشین سواری مرا تعمیر کند و من هم فرزند او را درس بدهم، آن آقای مکانیک می‌شود قوام من در تعمیر ماشین و من هم می‌شوم قوام او در تعلیم به فرزندش، آیه می‌فرماید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء»؛ قوام زنان به مردان است در دو چیز؛ یکی «بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ»؛ به جهت توانایی‌های خاص که در مسئله خانواده به مرد داده‌اند و لذا مرد باید مسئولیت خانواده را بپذیرد. مثل شجاعت که در اثر آن مرد بتواند جلوی دشمن بایستد و مانع تجاوز به زنِ خانه شود و حتی خود را به کشتن دهد ولی اجازه ندهد به حریم خانواده تجاوز کنند.
در قبال ظرائفی که برای تربیت فرزند به زن دادند، توانایی‌هایی هم برای مدیریت خانواده به مرد دادند. حالا چرا مرد باید مدیر خانواده باشد؟ یکی به دلیل خصوصیاتی که عرض شد و دیگر «وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ»؛ به جهت آن‌که خرج خانه به عهده‌ی ‌اوست. و لذا برای انجام مسئولیتی که به عهده دارد باید اختیاراتی نیز داشته باشد.
می‌فرماید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ»؛ همه بحث در اینجاست، می‌فرماید: می‌دانی چرا مرد باید مسئولیت خانه را به عهده داشته باشد؟ به جهت این که توانایی‌هایی به مرد داده که به زن نداده است و یک استعدادهایی به زن داده که به مرد نداده است. حالا به جهت این که در اداره خانه توانایی‌های خاص به مردها داده‌ایم، آن‌ها عامل قوام زنان خواهند بود. جمله‌ی «بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ»؛ به این معنی است که امتیازات متقابل است. مثل مکانیک بودن آن آقا و معلم بودن بنده. یک توانایی به این آقای مکانیک دادند که واقعا من ندارم، یک توانایی‌هایی هم من دارم و استعداد آن در من هست که او ندارد. اگر به بعضی استاد کارها بگویند یک ساعت در این اتاق بنشین و این کتاب را بخوان، حاضر است بیست ساعت کار کند ولی یک ساعت مطالعه نکند. خوب توانایی‌های بشر فرق می‌کند. مطالعه و تمرکز روی مطالب که برای بعضی مطلوب است، برای بعضی بسیار سخت است. و برعکس؛ می‌فرماید: «بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ»؛ خداوند به هر کدام از آن‌ها امتیازی داده تا در خدمت دیگری باشد. به عبارت دیگر این عبارت می‌رساند که زن و مرد نقص‌های هم‌دیگر را رفع می‌کنند.

حال طبق این قاعده، مردها باید مدیر خانه باشند و از این طریق خدمت خود را به خانواده انجام دهند. عنایت دارید که مدیر غیر از حاکم است به همین جهت در آخر آیه فرمود: «إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِیًّا كَبِیرًا»؛ خداوند است که برتر است و نه مردان. آری امتیاز یک طرفه نیست. بلكه امتیازهای متفاوت در میان است و مسئولیت‌هایی که مناسب آن امتیازات می‌باشد. «وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ»؛ هم‌چنین چون مردها باید خرج خانواده را بدهند برنامه‌ریزی به عهده آنان است، تا زنان به عنوان عناصر اصلی تربیت خانواده بدون هیچ دغدغه اقتصادی مشغول وظیفه اصلی خود باشند، به همین جهت در ادامه آیه می‌فرمایند: «فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ»؛ یعنی بعد از این‌كه فرمود مردان قوام زنان هستند، زنان مؤمنه را مطرح فرمود تا ارزش آن‌ها را در حقیقتِ بندگی نشان دهد. می‌فرماید مردان قوام زنان هستند، آن زنانی که صالح و قانت و در غیبت شوهر حافظ حقوق او و خانواده باشند، به خاطر آن‌که خداوند حقوق زنان را حفظ کرده است. برای مردان فرمود: «بِمَا فَضَّلَ اللّهُ»؛ و برای زنان در آخر آیه اخیر فرمود:‌«بِمَا حَفِظَ اللّهُ»؛ به خاطر آن که خداوند با مسئولیتی که بر عهده مردان گذارده حقوق زنان را حفظ کرده است.
آیه فوق می‌فرماید: مردان قوام زنانی هستند که چنین خصوصیاتی را دارند و کمالات خود را در اِزای زن بودن پذیرفته‌اند و تمنای ارزشهای مرد بودن نکرده‌اند. و چون خداوند حقوق زنان را حفظ کرده آن‌ها هم باید قانت و حافظات للغیب باشند.

برگرفته از  نسخه الکترونیکی کتاب زن آنگونه که باید باشداز اصغر طاهر زاده صص79-77 ، انتشارات لب المیزان


free b2evolution skin