19
تیر

قاعده امکان و کاربرد آن در حقوق زنان

قاعده فقهی «کل دم یمکن ان یکون حیضاً فهو حیض و ان کان اصفر او غیره» از قواعد مهم فقهی اختصاصی زنان است.مضمون عبارت «کل دم یمکن ان یکون حیضاً فهو حیض». از جمله گزاره هایی است که در متون فقهی فقهای متقدم و متأخر بدان تصریح شده است[1]. بر اساس این قاعده هر خونی که از رحم زن در سن حیض (9 الی 50 یا 60 سالگی) جاری گردد و احتمال داده شود که حیض است چنانچه دلیلی عقلی یا شرعی مبنی بر عدم حیض بودن آن در اختیار نباشد، حیض به شمار می آید؛ مگر این که خلاف آن ثابت شود.
این قاعده مانند قاعده طهارت و حلیت متضمن اصل عملی و حکم ظاهری است در شمول قاعده نسبت به شبهات موضوعیه تردیدی وجود ندارد ولی فراگیری آن نسبت به شبهات حکمیه محل تأمل .است

بر اساس قاعده امکان، زنی که خویشتن را حائض می داند، باید از محرماتی نظیر: عبادات مشروط به طهارت مانند نماز (به جز نماز میت)، روزه، طواف و اعتکاف اجتناب نماید. همچنین مس خطوط قرآن کریم و اسما خداوند متعال و خواندن سوره ای یا بنابر بعضی فتاوی آیه ای که سجده واجب دارد، بر او حرام می باشد.

رفتن به مسجد الحرام و مسجد النبی اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود و توقف در مساجد دیگر بر او حرام می باشد. حکم ظاهری به حیض به استناد قاعده امکان مانند حیض واقعی نماز و روزه را باطل می کند و مستحب است حائض وقت نماز، خود را از خون پاک کند و پنبه آلوده را عوض کرده و وضو بگیرد و رو به قبله بنشیند و به ذکر و دعا و صلوات بپردازد. همچنین قاعده امکان غسل و قضا و جبران بعضی از اعمالی را که در حال حیض و به جهت آن فوت شده است، بر زن حائض واجب می سازد.

بدون تردید آثار قاعده امکان در امور عبادی خلاصه نمی شود، بلکه در مناسبات حقوقی زنان مؤثر می افتد که به فهرست برخی از موارد و مصادیق آن به اجمال اشاره می گردد:

الف زنی که به استناد قاعده امکان خود را حائض می داند چنان که از وظیفه زناشویی امتناع ورزد و از مباشرت استنکاف نماید ناشزه تلقی نمی گردد.

ب زنی که در عده طلاق است چنان که خونی را ببیند که منع شرعی در حیض به شمار آوردن آن وجود نداشته باشد، آن را حیض به شمار می آورد و در نتیجه اگر حیض سوم بعد از طلاق باشد با اتمام آن عده خارج شده و می تواند دوباره ازدواج نماید.

ج زن مشکوک القریشیه چنان که خونی را در سنین 50 تا 60 سالگی ببیند که برای او حیض بودن آن مشکوک باشد، می تواند به استناد قاعده مذکور خون را حیض تلقی نماید و در نتیجه بنابر احکام حائض رفتار نماید لذا بعد از طلاق باید عده نگهدارد.

ممکن است برخی توهم نمایند که آثار یاد شده از لوازم عادی یا عقلی یا عرفی قاعده امکان است. در حالی که قاعده امکان یک اصل عملی است و نمی تواند لوازم خود را اثبات کند به تعبیر دیگر اثبات موارد مذکور به استناد قاعده امکان با محذور اصل مثبت روبه رو خواهد شد. لذا نسبت به آنها حجت و معتبر نمی باشد یعنی کارکردهای مذکور را نمی توان با قاعده امکان اثبات نمود. در پاسخ به اشکال مذکور می توان گفت، چنان که اصل عملی آثار شرعیه بلاواسطه را در موضوع اثبات نماید، چنین اثری از حجیت لازم برخوردار است، مانند این که با استصحاب کردن حیات زید، حکم وجوب نفقه را اثبات نماییم این اصل عملی استصحاب مثبت حکم وجوب نفقه است و حجت و معتبر نیز می باشد. در زمینه قاعده امکان نیز چنانچه اثر شرعی بلاواسطه اثبات شود، دلیلی بر عدم اعتبار آن وجود ندارد. بلکه آنچه از روایات مربوط به قاعده امکان به ذهن متبادر می شود، این است که آثار و لوازم شرعی حیض، در خون مشکوک به حیض باید مترتب گردد. اما آثار عقلیه و عادیه حیض چون وضع و رفع آنها در دست شارع به ما هو شارع نیست، شمول دلیل شرعی قاعده امکان قرار نمی گیرد و دلیل دیگری نیز بر مشمول آن وجود ندارد. بنابراین آثار شرعیه ای که متعلق نفس عنوان حیض است، از قبیل حرمت ورود به مسجد یا حرمت مباشرت یا خروج از عده بعد از اتمام حیض سوم، با قاعده امکان اثبات می گردد.

1. (الطوسی، کتاب الخلاف، 1403ه ، ص207؛ المحقق الحلی، شرایع الإسلام، 1403ه ، ص29؛ العلامه الحلی، نها یة الاحکام فی معرفة الاحکام، 1401ه ، ص118؛ ابن ادریس حلی، کتاب السرائر الحاوی لتحریرالفتاوی، 1410 ه ، ج1، ص147؛ الشهید الاول، الدورس الشرعیه فی فقه الامامیه، 1412ه ، ص97؛ الموسوی سبزواری، مهذب الاحکام فی بیان الحلال والحرام، 1413ه ، ج3، ص171؛ شیخ الانصاری، کتاب الطهاره، 1422ه ، ج3، ص318؛ النجفی، جواهر الکلام، 1915، ج3، ص163؛ الحکیم، مستمسک العروة الوثقی، 1388ه ، ج3، ص242).


free b2evolution skin
24
بهمن

کاربرد قاعده فراش در قانون مدنی

قواعد فقه خانواده گزاره های کلی و عام فقهی هستند که مبنای برخی از قواعد حقوقی درحقوق خانواده تلقی میشوند. قواعدی چون «رضاع»، «فراش»، «المطلقه الرجعیه زوجه حقیقه»، از جمله قواعد اختصاصی خانواده به شمار میآیند که تنها در حقوق خانواده کاربرد دارند. شروع این مبحث با قاعده فراش است در این پست ابتدا تعریف کوتاهی از قاعده فراش وشرایط اعمال آن میپردازیم و در ادامه انعکاس این قاعده اختصاصی فقه خانواده را در مواد قانونی مدنی ایران نشان میدهیم ودر پست های بعدی ادامه قواعد اختصاصی را بررسی میکنیم.

قاعده فراش یکی از قواعد اختصاصی خانواده به شمار می آید. به موجب این قاعده،چنانچه انتساب طفلی به پدر مورد شک و تردید قرار گیرد، با شرایطی، نسب آن طفل به پدر اثبات میگردد.

برای اعمال قاعده فراش شرایطی لازم است. در ماده 1158 قانون مدنی، در این زمینه آمده است: «طفل متولد در زمان زوجیت، ملحق به شوهر است مشروط بر اینکه ازتاریخ نزدیکی تا زمان تولد کمتر از شش ماه و بیشتر از ده ماه نگذشته باشد». بنابراین طبق قانون، وجود زوجیت، سپری شدن شش ماه از زمان نزدیکی (اقل حمل)، و عدم سپری شدن بیشتر از ده ماه از زمان نزدیکی تا تولد (اکثر مدت حمل)، از شرایط اجرای قاعده فراش به شمار می آیند.

کاربرد قاعده فراش در قانون مدنی

ماده 1158 ق.م مقرر می دارد: «طفل متولد در زمان زوجیت ملحق به شوهر است مشروط بر اینکه از تاریخ نزدیکی تا زمان تولد کمتر از شش ماه و بیشتر از ده ماه نگذشته باشد». برخی معتقدند، هنگامی اماره فراش اجرا میگردد که شرایط زیر محرز گردد 1ـ ثابت بودن نسب مادری؛ 2ـ وجود نکاح صحیح بین زن و مرد؛ 3ـ انعقاد نطفه درزمان زوجیت؛ 4ـ تولد کودک پس از شش ماه از تاریخ نزدیکی؛ 5ـ عدم گذشت بیش از دهماه از تاریخ نزدیکی تا زمان ولادت (لطفی، اسداالله، «قاعده فراش»، تهران، فصلنامه علوم انسانی دانشگاه الزهراء، سال دوازدهم، شماره 41 ،بهار 1381 ،ص257 .)

ماده 1159 ق.م هم مقرر می دارد:
«هر طفلی که بعد از انحلال نکاح متولد شود، ملحق به شوهر است، مشروط بر اینکه مادر هنوز شوهر نکرده و از تاریخ انحلال نکاح تا روز ولادت طفل بیش از ده ماه نگذشته باشد». در این فرض، زمان انحلال نکاح، مبدأ محاسبه قرار می گیرد؛ زیرا در دوران زوجیت همیشه امکان نزدیکی وجود دارد و ازدواج مجدد معارض نیز منتفی است. لذا ولدملحق به فراش پیشین است (طباطبائی،  سیدعلی، ریاض المسائل، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1419هـ، چاپ اول، ج10 ،ص491 ).

یکی دیگر از موارد کاربرد قاعده فراش در حقوق ایران، در زمینه حرمت ابدی به واسطه لعان است. ماده 1052 قانون مدنی مقرر میدارد «تفریقی که با لعان حاصل میشود موجب حرمت ابدی است». برای تحقق لعان، حصول دو سبب ضروری است: نخست، نسبت زنا دادن به زن محصنه (عفیفه) مدخول بها، و سبب دوم، انکار ولد است وآن در موردی است که مردی، فرزندی را که ملحق به اوست، انکار نماید. بر اساس قاعده فراش، کودکی که در فراش زوج و زوجه ای متولد گردد، ملحق به پدر است. اگر زوج بعد از ولادت، منکر تعلق بچه به خود گردد یا سکوت اختیار کند، سپس مدعی گردد که بچه از طریق زنا متولد شده است و بینه ای نیز نداشته باشد و از طرق دیگر نتواند آن را اثبات نماید، این انکار باید از طریق لعان صورت پذیرد. با انجام لعان، حد قذف از زوج و حد زنا از زوجه ساقط میگردد و عقد نکاح منفسح می شود و زوجین بر یکدیگر حرام مؤبد می شوند و پدر از فرزند ارث نمی برد. طفل متولد از نزدیکی به شبهه به کسی ملحق میگردد که در اشتباه بوده است. ماده 1165 ق. م. بدان تصریح نموده است و در فرضی که وطی به شبهه تحقق یابد و زن دارای شوهر باشد و شوهر زن نیز با وی مجامعت کند، در صورت تحقق شرایط قاعده فراش، طفل به استناد این قاعده به زوج ملحق میشود.

برگرفته از مقاله قواعد اختصاصی فقه خانواده و کاربرد آن در قانون مدنی، سید ابوالقاسم نقیبی دانشیار دانشگاه شهید مطهری، پذیرش مقاله: 22/11/1390


free b2evolution skin