عدم تصدی منصب قضا برای زنان
فقیهان شیعه بر این فتوا هستند که تصدی منصب قضا برای زنان جایز نمی باشد.
حال آیا اینکه زنان اجازه قضاوت ندارند تضییع حق آنان و ظلم به ایشان نیست؟
قضاوت وظیفه ای است که بر دوش مرد نهاده شده و از دوش زن برداشته شده است؛ چرا که فضای حاکم بر محیط غالب دادگاهها که آکنده از جر و بحث و کشمکش و دعواست، متناسب به روحیه زنان نیست؛ بنابراین آنان از این وظیفه معذورند.
از این رو قضاوت حقی نیست که به عده ای داده شده و عده دیگری از آن منع شده ان، بلکه تکلیفی است که بر عهده ی عده ای گذاشته شده و از دوش دیگری برداشته شده است.
بعضی از مشاغل جز دسته واجب کفایی هستند.
بنابر این اگر جامعه با کمبود قاضی روبه روست و مردی که شرایط آن را داراست وجود دارد، اگر به این مهم اقدام نکند در پیشگاه عدل الهی مواخذه خواهد شد؛ ولی اگر زنی توانایی این امر را داشته باشد، حتی اگر به این امر اقدام نکند، تکلیفی براو نیست. موید این دیدگاه، گفتار نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می باشدکه در وصیت به امیر المومنین علیه سلام فرمودند: یا علی، لیس علی المراه جمعه و… و لاتولی القضا؛ ای علی، نماز جمعه و قضاوت بر عهده زنان نیست. و نفرمودند:لیس للمراه الجمعه و تولی القضاء ( وسائل الشیعه، حر عاملی، 1414ه.ق، ج18ف ص6)
منظور از قضاوتی که مورد بحث است و برخی انجام آن را روا ندانسته و برخی از فقیهان معاصر تردیدی در جواز آن توسط زنان ندارند، قضاوت متداول در دنیای امروز نیست، زیرا آن چه امروز در دادگستری ها و دادگاه های دنیا می گذرد، از نگرش دینی قضاوت غیر الهی است که به کلّی باطل است، بلکه منظور، قضاوت اسلامی است که باید قاضی، مجتهد و کارشناس مسایل قضایی باشد و بر اساس کتاب و سنت قضاوت کند. در چنین وضعیتی اگر زنی در حد اجتهاد و تخصص تحصیل کرده باشد و کاملاً به مسائل قضایی اسلام آگاه باشد و دارای عقل و بلوغ و عدالت باشد، خلاصه این که تمام شرایط قضاوت را دارا باشد، می تواند طبق موازین قضایی اسلام، قضاوت و انشای حکم کند.
اما با این بیانات ممنوعیت از تصدی امر قضا، تضییع حقوق زنان نیست، بلکه گامی در راه احقاق حقوق آنان و رفع تکلیف و مسئولیت از آنها و در راستای حفظ و حراست از شخصیتشان است؛ زیرا پست و منصب قضا، تهمت زاست و از طرفی، طبیعی است که حرمت و کرامت زن در جوامع اسلامی بر حسب تربیت خانواده ها و آداب ورسوم مذهبی، سخت آسیب پذیر است.
اما چرا زنان، بودن منصب قضاوت در دست مردان را بی عدالتی نسبت به خود میپندارند؟
از زمان پیدایش استثمار اقتصادی در اروپا و از میان رفتن اختلافات اجتماعی بین زن و مرد بود که زن نسبت به مرد عقده حقارت پیدا کرد و احساس کرد که از مرد پست تر است؛ یعنی تا زمانی که که هدف بزرگ مادر بودن و همسری خوب برای شوهر بودن و حفظ خانه و تربیت فرزندان وجود داشت، هرگز زنی خود را نه تنها از مردان، بلکه از هیچ زن دیگری نیز پست تر احساس نمی کرد.
اما زمانی که ارزش مثلا یک ماشین نویس از یک خانه دار بیشتر شد ، زن ها دیگر حق داشتند که بگویند:ما در ماشین نویس شدن حقمان از مردها کمتر است.اینگونه شد که موضوع رقابت پیش آمد؛ حال آنکه در تمدن های قدیم هدف اصلی وفاق و هماهنگی زن و مرد بود.
در پایان این نکته مهم را یادآور می شویم که به موضوع قضاوت و مسئولیت آن، نباید به عنوان یک شغل و منصب مانند دیگر شغل ها نگاه شود که آیا فقط حق مردان است و یا نه زنان نیز دارای چنین حقی هستند؟ همان گونه که قبلاً گفتیم باید به عنوان یک مسئولیت سنگین به آن نگاه شود. کسانی که مورد قضاوت قرار می گیرند، انسان ها و جان و مال شان اند، بنابراین باید کسی در این مقام جا گیرد که بهترین جایگاه و شرایط لازم برای احراز این مقام و انجام این مسئولیت را دارد، چون حقوق انسان ها مطرح است، نه یک شغل و منصب عادی.
اگر برخی از فقها به خاطر بعضی از ویژگی های زنانه (مانند زود تحت تأثیر قرار گرفتن و یا عاطفی بودن آنان) معتقدند که این مسئولیت نباید به زنان داده شود، به خاطر رعایت حق و شأن انسان هایی است که مورد قضاوت قرار می گیرند.
منبع: فصلنامه ی علمی- ترویجی بانوان شیعه/ مقاله فقر تئوریک در عرصه حقوق زن سال هفتم/ شماره 25/ پاییز و زمستان 89/ص138 و 139 ( با اندکی اضافات)
برای اطلاعات بیشتر در این زمینه می توانید لینک های زیر را نیز مطالعه کنید.
http://www.hawzah.net/fa/article/view/80611
http://www.hawzah.net/fa/article/view/86500
http://ijrj.baboliau.ac.ir/files/site1/user_files_faa0cf/admin-A-10-1-44-c241622.pdf
http://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=42&lid=0&catid=27428&mid=394802
فرم در حال بارگذاری ...
فید نظر برای این مطلب