24
بهمن

تامین آذوقه های فرهنگی

رهبرانقلاب: زن اگر به تربیت فرزند اهمیت داد، برای آنها آذوقه‌های فرهنگی - قصص، احکام، حکایتهای قرآنی، ماجراهای آموزنده - فراهم کرد، نسلها در آن جامعه، بالنده خواهند شد. این هنر زن، منافاتی با درس خواندن و امثال اینها هم ندارد. ۷۵/۱۲/۲۰ ‏‌ ‌

 


free b2evolution skin
24
بهمن

کاربرد قاعده فراش در قانون مدنی

قواعد فقه خانواده گزاره های کلی و عام فقهی هستند که مبنای برخی از قواعد حقوقی درحقوق خانواده تلقی میشوند. قواعدی چون «رضاع»، «فراش»، «المطلقه الرجعیه زوجه حقیقه»، از جمله قواعد اختصاصی خانواده به شمار میآیند که تنها در حقوق خانواده کاربرد دارند. شروع این مبحث با قاعده فراش است در این پست ابتدا تعریف کوتاهی از قاعده فراش وشرایط اعمال آن میپردازیم و در ادامه انعکاس این قاعده اختصاصی فقه خانواده را در مواد قانونی مدنی ایران نشان میدهیم ودر پست های بعدی ادامه قواعد اختصاصی را بررسی میکنیم.

قاعده فراش یکی از قواعد اختصاصی خانواده به شمار می آید. به موجب این قاعده،چنانچه انتساب طفلی به پدر مورد شک و تردید قرار گیرد، با شرایطی، نسب آن طفل به پدر اثبات میگردد.

برای اعمال قاعده فراش شرایطی لازم است. در ماده 1158 قانون مدنی، در این زمینه آمده است: «طفل متولد در زمان زوجیت، ملحق به شوهر است مشروط بر اینکه ازتاریخ نزدیکی تا زمان تولد کمتر از شش ماه و بیشتر از ده ماه نگذشته باشد». بنابراین طبق قانون، وجود زوجیت، سپری شدن شش ماه از زمان نزدیکی (اقل حمل)، و عدم سپری شدن بیشتر از ده ماه از زمان نزدیکی تا تولد (اکثر مدت حمل)، از شرایط اجرای قاعده فراش به شمار می آیند.

کاربرد قاعده فراش در قانون مدنی

ماده 1158 ق.م مقرر می دارد: «طفل متولد در زمان زوجیت ملحق به شوهر است مشروط بر اینکه از تاریخ نزدیکی تا زمان تولد کمتر از شش ماه و بیشتر از ده ماه نگذشته باشد». برخی معتقدند، هنگامی اماره فراش اجرا میگردد که شرایط زیر محرز گردد 1ـ ثابت بودن نسب مادری؛ 2ـ وجود نکاح صحیح بین زن و مرد؛ 3ـ انعقاد نطفه درزمان زوجیت؛ 4ـ تولد کودک پس از شش ماه از تاریخ نزدیکی؛ 5ـ عدم گذشت بیش از دهماه از تاریخ نزدیکی تا زمان ولادت (لطفی، اسداالله، «قاعده فراش»، تهران، فصلنامه علوم انسانی دانشگاه الزهراء، سال دوازدهم، شماره 41 ،بهار 1381 ،ص257 .)

ماده 1159 ق.م هم مقرر می دارد:
«هر طفلی که بعد از انحلال نکاح متولد شود، ملحق به شوهر است، مشروط بر اینکه مادر هنوز شوهر نکرده و از تاریخ انحلال نکاح تا روز ولادت طفل بیش از ده ماه نگذشته باشد». در این فرض، زمان انحلال نکاح، مبدأ محاسبه قرار می گیرد؛ زیرا در دوران زوجیت همیشه امکان نزدیکی وجود دارد و ازدواج مجدد معارض نیز منتفی است. لذا ولدملحق به فراش پیشین است (طباطبائی،  سیدعلی، ریاض المسائل، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1419هـ، چاپ اول، ج10 ،ص491 ).

یکی دیگر از موارد کاربرد قاعده فراش در حقوق ایران، در زمینه حرمت ابدی به واسطه لعان است. ماده 1052 قانون مدنی مقرر میدارد «تفریقی که با لعان حاصل میشود موجب حرمت ابدی است». برای تحقق لعان، حصول دو سبب ضروری است: نخست، نسبت زنا دادن به زن محصنه (عفیفه) مدخول بها، و سبب دوم، انکار ولد است وآن در موردی است که مردی، فرزندی را که ملحق به اوست، انکار نماید. بر اساس قاعده فراش، کودکی که در فراش زوج و زوجه ای متولد گردد، ملحق به پدر است. اگر زوج بعد از ولادت، منکر تعلق بچه به خود گردد یا سکوت اختیار کند، سپس مدعی گردد که بچه از طریق زنا متولد شده است و بینه ای نیز نداشته باشد و از طرق دیگر نتواند آن را اثبات نماید، این انکار باید از طریق لعان صورت پذیرد. با انجام لعان، حد قذف از زوج و حد زنا از زوجه ساقط میگردد و عقد نکاح منفسح می شود و زوجین بر یکدیگر حرام مؤبد می شوند و پدر از فرزند ارث نمی برد. طفل متولد از نزدیکی به شبهه به کسی ملحق میگردد که در اشتباه بوده است. ماده 1165 ق. م. بدان تصریح نموده است و در فرضی که وطی به شبهه تحقق یابد و زن دارای شوهر باشد و شوهر زن نیز با وی مجامعت کند، در صورت تحقق شرایط قاعده فراش، طفل به استناد این قاعده به زوج ملحق میشود.

برگرفته از مقاله قواعد اختصاصی فقه خانواده و کاربرد آن در قانون مدنی، سید ابوالقاسم نقیبی دانشیار دانشگاه شهید مطهری، پذیرش مقاله: 22/11/1390


free b2evolution skin
23
دی

شخصیت زن در کلام امام خمینی ره

«زن انسان است، آن هم یک انسان بزرگ. زن مربی جامعه است. از دامن زن انسان ها پیدا می شوند. مرحله اول مرد و زن صحیح، از دامن زن است. مربی انسان ها زن است. سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است...».1

«زن مظهر تحقق آمال بشر است… از دامن زن، مرد به معراج می رود».2

آن رهبر فرزانه رحمه الله برای شخصیت زن جایگاه ویژه ای قائل می شد و نمونه انسان کامل را در وجود مبارک حضرت زهرا علیها السلام می دید: «تمام ابعادی که برای زن متصوّر است و برای یک انسان متصوّر است، در فاطمه زهرا علیها السلام جلوه کرده و بوده است. یک زن معمولی نبوده است. یک زن روحانی، یک زن ملکوتی، یک انسان به تمام معنا انسان، تمام نسخه انسانیت، تمام حقیقت زن… . او موجود ملکوتی است که در عالم به صورت انسان ظاهر شده است، بلکه موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شده است. زنی که تمام خاصه های انبیا در اوست. زنی که اگر مرد بود، نبی بود. زنی که اگر مرد بود، به جای رسول اللّه صلی الله علیه و آله بود».3

حضرت امام رحمه الله شخصیت فردی زن را به عنوان موجودی ثانوی قلمداد نمی کند و در مقایسه با مرد هیچ گاه شأنی پایین تر برای او قائل نمی شود. ایشان معتقد بود شخصیت زن اگر بالاتر از مرد نباشد، دست کم برابر است و مردان هیچ برتری و منزلتی بر زنان ندارند. اگر هم تفاوتی در احکام وجود دارد، به دلیل نفش متفاوتی است که در نظام خلقت بر عهده هر یک گذاشته شده است و این تفاوت، دلیل برتری یکی بر دیگری نیست: «تاریخ اسلام گواه احترامات بی حد رسول خدا صلی الله علیه و آله به این مولود شریف (حضرت زهرا علیهاالسلام) است تا نشان دهد که زن، بزرگی ویژه ای در جامعه دارد که اگر برتر از مرد نباشد، کمتر نیست».3

«یک احکام خاص به مرد است که مناسب با مرد است، یک احکام خاص به زن است، مناسب با زن است. این، نه این است که اسلام نسبت به زن و مرد فرقی گذاشته است. زن و مرد همه آزادند در اینکه دانشگاه بروند، آزادند در اینکه عرض می کنم رأی بدهند، رأی بگیرند. اینکه مخالفند، این است که این طوری که اینها زن را می خواهند بار بیاورند که یک ملعبه ای در دست مردها باشد و به قول شاه، «زن خوب است فریبا باشد!» ما می خواهیم این کلام را بگیریم. این غلط را بگیریم. ما می خواهیم زن آدم باشد، متل سایر آدم ها. انسان باشد مثل سایر انسان ها. آزاد باشد مثل سایر آزادها».4

همان گونه که ملاحظه می شود، امام رحمه الله با وجود اینکه زن را در شئون انسانی و حقوق اجتماعی با مرد برابر می داند، ولی تفاوت های جنسی او با مرد را نیز تأیید می کند و تفاوت احکام و دستورهای اسلام درباره زن و مرد در برخی موارد را به سبب ویژگی های آنها و متناسب با شرایط هر کدام می داند.

خوانده شده از کتاب زن و خانواده (از دیدگاه امام خمینی ره)، محمد مکتبی، سعید هدایتی.انتشارات دفتر عقل،صص51-50

1-صحیفه نور، ج6،ص 194.

2-همان، ص 185

3-همان، ج 14، ص 201

4- همان، ج 4، ص60


free b2evolution skin
23
دی

رعایت مرز آزادی زنان

حضرت علی -علیه سلام- در یکی از سخنان خود در مورد حفظ کانون خانواده به امام حسین  -علیه سلام- می گوید: به زن خانواده بیشتر از اندازه، شانس آزادی مده، زیرا رعایت اندازه برای حال زن مفیدتر و برای فکرش سالمتر و برای زیبائیش بادوامتر خواهد بود، چه آنکه زن ریحانه است نه قهرمانه، (یعنی لطیف و آسیب پذیر است و باید آن را حفظ کرد) در عین حال مواظب باش که به شخصیت او ضربه نزنی، یعنی نه او را محروم کن و نه اجازه آزادی بیش از حد به او بده(نهج البلاغه، نامه 31).
به چه علت علی  -علیه سلام- زن را به عنوان گل و ریحانه خطاب کردند؟ زیرا چنانکه گل مظهر نشاط و طراوت است، زن نیز مظهر عاطفه و احساسات با طراوت است. همانطور که گل لطیف و ظریف و آسیب پذیر است زن نیز به لحاظ لطافت روحی و جسمی باید از کارهای خشن و سخت به دور باشد. گل برای محفوظ ماندن از آسیب ها نیاز به حفظ و مراقبت دارد زن نیز لازم است برای محفوظ ماندن از آسیب ها و خطرها با عفاف و با حجاب باشد.
زن اگر در جای خلوتی نماز می خواند باید حجاب را کامل رعایت کند به چند دلیل:
1- یک امر تعبدی است.
2- بهترین حالت زن در نزد خداوند در حال حجاب است.
3- تمرینی باشد تا در مقابل نامحرمان نیز چنین حالتی را رعایت کند.

منبع: حریم عفاف: حجاب از دیدگاه آیات و روایات، حسین رشیدی، قم بیان الحق ،ص24


free b2evolution skin
23
دی

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء

آیه 32 سوره نساء است که می‌فرماید: آرزوی آن چیزهایی را که به بعضی از شما داده تا هر کدام از جهاتی نسبت به همدیگر برتری داشته باشید، نکنید. برای مردان با حفظ مردبودنِ خود نصیب و بهره‌ای است که در راستای مردبودنشان به‌دست می‌آورند، و برای زنان نیز نصیب و بهره‌ای است که در راستای زن بودنشان به دست می‌آورند، و از خدا بخواهید که آن بهره را از شما دریغ ندارد.

خداوند از این طریق راه کمال هر کس را به او نشان می‌دهد. ولی متأسفانه به جای این که روزنامه‌ها و اهل قلم زنان و مردان را متوجه چنین نکاتی بکنند که آیات الهی در اختیار ما گذارده‌اند، موضوعِ مخصوص‌كردن جایگاه زن و مرد را یک نوع محدودیت قلمداد می‌کنند، و اصرار دارند زنان می‌توانند مانند مردان همان تمنّاها و شخصیت را داشته باشند و اگر بگویی بعضی از کارها مردانه است، می‌گویند شما می‌خواهید زنان را محدود کنید، آیا کمالاتی که برای مردان کمال است عیناً همان‌ها برای زنان کمال است؟ و یا به تعبیر قرآن «وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ»؛ ای زنان و مردان به دنبال آن کمالاتی نباشید که خداوند به طور متقابل هرکدام را بر اساسِ آن بر دیگری برتری داده است.

مشکل و معضل بعضی روزنامه‌های ما این شده که چرا زن‌ها فوتبال نکنند. این فرهنگ فرهنگی است که برای زنان، مردبودن را می‌خواهد و مرد نبودن را برای زن محدودیت به حساب می‌آورد. آیه فوق می‌فرماید: تو آن چیزی را که نردبان کمال خودت هست و خدا به تو داده، بشناس و بپذیر و سپس از خدا کمال بیشتر را در همان راستا بخواه، با هوسِ خود تمنای مردبودن نکن. این یکی از حیله‌های فرهنگ سرمایه‌داری بود که نهضت احیاء حقوق زنان را در بستری انداخت که گرفتار چنین شعارهایی بشود، و به عنوان دفاع از حقوق زن، شعارها این شد که زنان باید مثل مردان فوتبال کنند و به راحتی مشروب بخورند و قمار کنند و سیگار بکشند و چند رفیق داشته باشند.

قرآن سپس به جایگاه زن و مرد در خانواده می‌پردازد و می‌فرماید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ»؛ مردان قوام زنانند به دلیل آن‌كه خدا برخى از ایشان را بر برخى برترى داده و نیز به دلیل آن‌كه از اموالشان خرج مى كنند. یعنی بر اساس آن که به هر کدام برتری‌هایی دادیم، در همان راستا و به جهت آن‌که مردان مسئول امور اقتصادی خانه‌اند، مسئولیت خانه به عهده‌ی مردان است. همان‌طور كه زن‌ها را امتیازاتی دادند تا در این مسئولیت کمک‌کار مردان باشند، و در همین راستا به مردان امتیازاتی داده‌اند که قوام زنان و خانواده باشند و در مسئولیت تربیتی زنان کمک‌کار آن‌ها باشند. مثل این که بنده معلم هستم و آن آقا مکانیک است، او باید ماشین سواری مرا تعمیر کند و من هم فرزند او را درس بدهم، آن آقای مکانیک می‌شود قوام من در تعمیر ماشین و من هم می‌شوم قوام او در تعلیم به فرزندش، آیه می‌فرماید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء»؛ قوام زنان به مردان است در دو چیز؛ یکی «بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ»؛ به جهت توانایی‌های خاص که در مسئله خانواده به مرد داده‌اند و لذا مرد باید مسئولیت خانواده را بپذیرد. مثل شجاعت که در اثر آن مرد بتواند جلوی دشمن بایستد و مانع تجاوز به زنِ خانه شود و حتی خود را به کشتن دهد ولی اجازه ندهد به حریم خانواده تجاوز کنند.
در قبال ظرائفی که برای تربیت فرزند به زن دادند، توانایی‌هایی هم برای مدیریت خانواده به مرد دادند. حالا چرا مرد باید مدیر خانواده باشد؟ یکی به دلیل خصوصیاتی که عرض شد و دیگر «وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ»؛ به جهت آن‌که خرج خانه به عهده‌ی ‌اوست. و لذا برای انجام مسئولیتی که به عهده دارد باید اختیاراتی نیز داشته باشد.
می‌فرماید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ»؛ همه بحث در اینجاست، می‌فرماید: می‌دانی چرا مرد باید مسئولیت خانه را به عهده داشته باشد؟ به جهت این که توانایی‌هایی به مرد داده که به زن نداده است و یک استعدادهایی به زن داده که به مرد نداده است. حالا به جهت این که در اداره خانه توانایی‌های خاص به مردها داده‌ایم، آن‌ها عامل قوام زنان خواهند بود. جمله‌ی «بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ»؛ به این معنی است که امتیازات متقابل است. مثل مکانیک بودن آن آقا و معلم بودن بنده. یک توانایی به این آقای مکانیک دادند که واقعا من ندارم، یک توانایی‌هایی هم من دارم و استعداد آن در من هست که او ندارد. اگر به بعضی استاد کارها بگویند یک ساعت در این اتاق بنشین و این کتاب را بخوان، حاضر است بیست ساعت کار کند ولی یک ساعت مطالعه نکند. خوب توانایی‌های بشر فرق می‌کند. مطالعه و تمرکز روی مطالب که برای بعضی مطلوب است، برای بعضی بسیار سخت است. و برعکس؛ می‌فرماید: «بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ»؛ خداوند به هر کدام از آن‌ها امتیازی داده تا در خدمت دیگری باشد. به عبارت دیگر این عبارت می‌رساند که زن و مرد نقص‌های هم‌دیگر را رفع می‌کنند.

حال طبق این قاعده، مردها باید مدیر خانه باشند و از این طریق خدمت خود را به خانواده انجام دهند. عنایت دارید که مدیر غیر از حاکم است به همین جهت در آخر آیه فرمود: «إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِیًّا كَبِیرًا»؛ خداوند است که برتر است و نه مردان. آری امتیاز یک طرفه نیست. بلكه امتیازهای متفاوت در میان است و مسئولیت‌هایی که مناسب آن امتیازات می‌باشد. «وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ»؛ هم‌چنین چون مردها باید خرج خانواده را بدهند برنامه‌ریزی به عهده آنان است، تا زنان به عنوان عناصر اصلی تربیت خانواده بدون هیچ دغدغه اقتصادی مشغول وظیفه اصلی خود باشند، به همین جهت در ادامه آیه می‌فرمایند: «فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ»؛ یعنی بعد از این‌كه فرمود مردان قوام زنان هستند، زنان مؤمنه را مطرح فرمود تا ارزش آن‌ها را در حقیقتِ بندگی نشان دهد. می‌فرماید مردان قوام زنان هستند، آن زنانی که صالح و قانت و در غیبت شوهر حافظ حقوق او و خانواده باشند، به خاطر آن‌که خداوند حقوق زنان را حفظ کرده است. برای مردان فرمود: «بِمَا فَضَّلَ اللّهُ»؛ و برای زنان در آخر آیه اخیر فرمود:‌«بِمَا حَفِظَ اللّهُ»؛ به خاطر آن که خداوند با مسئولیتی که بر عهده مردان گذارده حقوق زنان را حفظ کرده است.
آیه فوق می‌فرماید: مردان قوام زنانی هستند که چنین خصوصیاتی را دارند و کمالات خود را در اِزای زن بودن پذیرفته‌اند و تمنای ارزشهای مرد بودن نکرده‌اند. و چون خداوند حقوق زنان را حفظ کرده آن‌ها هم باید قانت و حافظات للغیب باشند.

برگرفته از  نسخه الکترونیکی کتاب زن آنگونه که باید باشداز اصغر طاهر زاده صص79-77 ، انتشارات لب المیزان


free b2evolution skin