21
اسفند

ارزش واقعی زن با حفظ حجاب

جلوه هايى بسيار زيبا و ديدنى از رفتار و گفتار فاطمه -زهرا عليهاالسلام- در عرصه ى حجاب و عفاف گزارش شده است كه حقيقت هر يك از اين رفتارها و گفتارها مى بايد سرمشق دختران و زنان ما در زندگى قرار گيرد:
حضرت زهرا -عليهاالسلام- چنان حجب و عفاف، اين فضيلت مورد خواست و رضايت خداوند، را سرلوحه ى رفتار خويش قرار داده بود كه از همه ى نامحرمان حتى از مردان نابينا نيز خود را مى پوشاند:
مردى نابينا پس از اجازه گرفتن وارد منزل امام على عليه السلام شد. پيامبر ديدند كه حضرت زهرا عليهاالسلام برخاستند و فاصله گرفتند و خود را پوشاندند .
پيامبر فرمودند: دخترم! اين مرد نابيناست.
حضرت فاطمه ى زهرا -عليهاالسلام- در پاسخ فرمودند: اگر او مرا نمى بيند، من او را مى بينم؛ وانگهى اگر چه او نمى بيند ولى بو را استشمام مى كند.                                             

[ قالت فاطمه عليهاالسلام: ان لم يكن يرانى فانى أراه و هو يشم الريح. بحارالانوار: ج 43، ص 91 و ج 101، ص 38. ]

در اين هنگام رسول خدا به نشانه تصديق يبان فاطمه فرمودند: شهادت مى دهم كه تو پاره ى تن منى.                                                                                                          

[ المناقب، ابن مغازلى: ص 380، حديث 428. مستدرك الوسائل: ج 14، ص 289. احقاق الحق: ج 10، ص 258. ]

با استناد به این روایت می توان گفت يكى ديگر از ثمرات حجاب براى زن، گرانبهاتر شدن او براى مرد و در نتيجه، به ‏وجود آمدن عشق است كه لذت‏ بخش‏ترين عواطف انسانى است. نياز به دوست‏ داشتن و محبوب ديگران واقع شدن، كه مزلو در سلسله مراتب رشد شخصيت به آن اشاره كرده، از نيازهاى مهم هر انسان است. ميزان اين نياز در زنان بيش از مردان است؛ زيرا موجوديت روانى و شخصيتى زن به اين است كه مورد توجه و محبت ديگران، به ويژه نزديكانش مثل پدر، مادر، شوهر و فرزندان واقع شود، به ‏طوری كه اگر اين جايگاه را نداشته باشد، اميد خود را از زندگى از دست مى ‏دهد. به عبارت ديگر، شكست در عشق، شكست در همه چيز اوست.[1]

ويل دورانت نياز اصلى زن در زندگى زناشويى را، مورد محبت و توجه مرد واقع شدن مى‏ داند و دراين ‏باره مى ‏نويسد: «زن وقتى زنده است كه معشوق باشد و توجه به او مايه حيات اوست». همچنين بيان مى‏ كند: زنان بيشتر به دنبال ستايش‏ها و تحسين‏هاى مطلق و مبهم مردانند و بيشتر مى ‏خواهند كه مردان به خواست آنها توجه كنند و اين امر از ميل آنها به لذت‏ جنسى بيشتر است؛ در خيلى از موارد لذت محبوب بودن، آنان را بيشتر خرسند مى ‏سازد.[2]

اسلام و سایر ادیان الهی بهترین عامل حفظ ارزش زن را «حجاب» می دانند. بی تردید حجاب و خودداری های ظریفانه زن، او را در نظر مرد محبوب می کند و مرد را آماده فداکاری و جان فشانی برای او می کند. در واقع نقش مهم حجاب برای زن حفظ جایگاه معشوقیت اوست.

اما اگر زن زیبایی های خود را در معرض نمایش قرار دهد، کم کم برای مردان عادی می شود و به تدریج از ارزش او کاسته می شود؛ ولی وقتی زن خود را می پوشاند، نه تنها ارزش او کم نمی شود، بلکه برای مرد جذاب تر و رؤیایی تر جلوه می کند. زیرا «حجب برای دختر همچون وسیله دفاعی است که به او اجازه می دهد تا از میان خواستگاران خود شایسته ترین آنان را برگزیند، یا خواستگار خود را ناچار سازد که پیش از دست یافتن بر وی به تهذیب خود بپردازد. موانعی که حجب و عفّت زنان در برابر شهوت مردان ایجاد کرده، خود عاملی است که عاطفه و عشق شاعرانه را پدید آورده و ارزش زن را در چشم مرد بالا برده است.».[3]

«سیمون دوبووار» دانشمند و حقوق دان معروف فرانسوی می گوید: «دختران جوان دوست دارند، مردانْ خودِ آنها را بخواهند، نه برقراری رابطه جنسی با آنان را؛ فلذا نگاه های مردان در عین اینکه آنها را می ستاید، آزار هم می دهد. هوس مذکّر به همان اندازه که تحسین است، توهین است. دختران طبیعتا اگر احساس کنند مردان به بدن آنها نظر جنسی دارند، سعی می کنند خود را بپوشانند. شرم و حیا از همین جا معلوم می شود.»[4]

هر يك از مرد و زن بايد براى جذابيت و شيرينى هرچه بيشتر زندگى مشتركشان،از زيبايى هاى خدادادى خويش بهره گيرد و حتى بر زينت هاى خويش بيفزايد. چنين استفاده اى از زيبايى ها و زينت ها، نه تنها مذموم نيست، بلكه فضيلتى ممدوح است كه ثواب عبادت ها را مضاعف مى گرداند.
در ممنوعيت خودآرايى زن براى مردان نامحرم دو حكمت نهفته است:
1. پايدارى و استوارى خانواده ها كه محبوب ترين كانون ها نزد خداوند است و سلامت فرد و جامعه در گرو سلامت اين كانون است؛
2. برقرارى و حفظ آرامش روانى در عرصه ى فعاليت هاى اجتماعى.


[1] . حجاب و نقش آن در سلامت روان، صص 114.
[2] .ويل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عباس زرياب، تهران، انتشارات سازمان انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، 1369، صص 34 و 135.
[3] . ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج 1، ترجمه احمد آرام و همكاران، تهران، انتشارات سازمان‏و انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1370، ص 60.                                                  

[4] . دوبوار سيمون، جنس دوم، ترجمه حسين مهرى، تهران، انتشارات طوس، 1360، ص 56.


free b2evolution skin
21
اسفند

زندگی عفیفانه

عفاف از آموزه‏ هاى اسلام و مصونيت بخش فرد و جامعه از آسيبهاى مادى و روحى مى‏ باشد. مكتب قرآن به رعايت سه حوزه مهم عفاف شامل پوشش، رفتار و كلام تأكيد دارد. حضرت زهرا -عليها السلام- در مقام والاى عصمت و در جايگاه فرزند نبى اكرم -صلی الله علیه و آله وسلم- و حاكم اسلامى از هر سه بخش عفاف در زندگى اجتماعى- سياسى بهره ‏مند بود؛ بر روى لباسها، مقنعه (روسرى) و بر روى مقنعه، چادرى بلند داشت، همراهان زن، وى را براى نقش آفرينى سياسى تا مسند حكومت همراهى مى‏ كردند و به احترام ورود اين بانو پرده اى كشيده مى ‏شد و ميان مرد و زن جدا مى‏ گشت.
در زمينه رفتار، وى زندگى عفيفانه ‏اى را در اجتماع برگزيده بود. خانواده، نخستين و مهمترين عرصه اى بود كه ايشان در شرايط عادى، به حضور و نقش آفرينى زن در آن تأكيد داشت تا مرد نامحرمى، زن را و زن نيز مرد نامحرمى را نبيند؛ زيرا در اين مكتب، حضور در خانه و تربيت فرزندان، اهميت ويژه‏ اى در مسير تقرب الهى دارد. اين روش، به معناى بى‏ تفاوتى به مسايل مهم اجتماع نيست. آن حضرت درخواست دنيوى از ديگران نداشت و منزلى ساده را با كمترين امكانات اداره مى‏ كرد. آن قدر حيا داشت كه نياز ديگران را بى‏ پاسخ نمى ‏گذاشت و گاه با اهداى لباس عروسى خويش در شب زفاف، درخواست كننده را خشنود مى‏ كرد.
فاطمه در عفاف كلامى نيز نمايانگر بانويى كامل بود. وى در محتواى كلام و آهنگ وترتيب سخن الگويى شگفتى آفرين بود. اين شاخصه به وضوح در خطابه ‏هاى ايشان و در حضور سران و كارگزاران سياسى در مسجد، در جمع زنان و در برخورد با سايرين پيدا بود. اگرچه تمام شاخصه‏ هاى عفاف در وجودش نهادينه بود، ولى رسول خدا -صلی الله علیه و آله وسلم- و امام على -علیه سلام- وى را به خانه نشينى در زمان نياز جامعه به حضور و نقش ‏آفرينى، وادار نكردند.

فاطمه -عليها السلام- حضور در خانواده را محور نقش آفرينى زنان عفيفه ميداند و به تعالى زنان با يارى پدر، مادر، همسر و فرزندان در كانون خانواده اهميت ويژه اى داده است. آن حضرت بهترين زنان را كسى مى‏داند كه در غير ضرورت، مردى را نميبيند و مردان اجنبى نيز او را نبينند.«ر. ك: وسائل الشيعه، ج 20، صص 67 و 232؛ بحارالانوار، ج 101، ص 36»  .

براى زن در شرايط عادى، نقش‏ آفرينى در خانواده نسبت به هر جاى ديگرى، به حريم عفاف، نزديكتر است. روزى پيامبر -صلی الله علیه و آله وسلم- از يارانش پرسيد: «در كدام لحظه، زن به خداوند نزديكتر است؟» پاسخ مناسبى مطرح نشد تا اينكه حضرت زهرا -عليها السلام- پرسش پيامبر را شنيد و پاسخ داد: «ادنى ما تكون من ربها ان تلزم قعر بيتها؛  آن لحظه كه زن در خانه خود مى‏ ماند و به امور زندگى و تربيت فرزند مى ‏پردازد، به خدا نزديك‏تر است». «بحارالانوار، ج 34، ص 92».

ما اگر دنبال سعادت و کمال هستیم، باید بدانیم که سعادت و کمال در خانواده بیشتر و راحت‌تر به دست می‌آید. پس چرا نباید به خانواده اولویت بدهیم؟ خدمت به خانواده ثوابش خیلی بیشتر از عبادت فردی است و حتی ثوابش از خدمت به مردم هم بالاتر است. نور و معنویت در تعاون با خانواده برای دینداری بیشتر از نور و معنویت در عبادتِ فردی است.
پیامبر اکرم-صلی الله علیه و آله وسلم- می‌فرماید: «مردی که یک ساعت در خدمت خانواده‌اش باشد ثوابش از هزار سال عبادت و هزار حجّ و عمره و… بالاتر است؛
سَاعَهٌ فِی خِدْمَهِ الْعِیَالِ خَیْرٌ مِنْ عِبَادَهِ أَلْفِ سَنَهٍ وَ أَلْفِ حَجٍّ وَ أَلْفِ عُمْرَهٍ وَ خَیْرٌ مِنْ عِتْقِ أَلْفِ رَقَبَهٍ وَ أَلْفِ غَزْوَهٍ وَ أَلْفِ عِیَادَهِ مَرِیضٍ وَ …»(جامع‌الاخبار/ص۱۰۲)

فصلنامه تخصصى طهورا، شماره‏9، ص: 128 به اضافه بخش کوتاهی از سخنان استاد پناهیان


free b2evolution skin
14
اسفند

عدم تصدی منصب قضا برای زنان

فقیهان شیعه بر این فتوا هستند که تصدی منصب قضا برای زنان جایز نمی باشد.
حال آیا اینکه زنان اجازه قضاوت ندارند تضییع حق آنان و ظلم به ایشان نیست؟

قضاوت وظیفه ای است که بر دوش مرد نهاده شده و از دوش زن برداشته شده است؛ چرا که فضای حاکم بر محیط غالب دادگاهها که آکنده از جر و بحث و کشمکش و دعواست، متناسب به روحیه زنان نیست؛ بنابراین آنان از این وظیفه معذورند.
از این رو قضاوت حقی نیست که به عده ای داده شده و عده دیگری از آن منع شده ان، بلکه تکلیفی است که بر عهده ی عده ای گذاشته شده و از دوش دیگری برداشته شده است.
بعضی از مشاغل جز دسته واجب کفایی هستند.
بنابر این اگر جامعه با کمبود قاضی روبه روست و مردی که شرایط آن را داراست وجود دارد، اگر به این مهم اقدام نکند در پیشگاه عدل الهی مواخذه خواهد شد؛ ولی اگر زنی توانایی این امر را داشته باشد، حتی اگر به این امر اقدام نکند، تکلیفی براو نیست. موید این دیدگاه، گفتار نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می باشدکه در وصیت به امیر المومنین علیه سلام فرمودند: یا علی، لیس علی المراه جمعه و… و لاتولی القضا؛ ای علی، نماز جمعه و قضاوت بر عهده زنان نیست. و نفرمودند:لیس للمراه الجمعه و تولی القضاء ( وسائل الشیعه، حر عاملی، 1414ه.ق، ج18ف ص6)

منظور از قضاوتی که مورد بحث است و برخی انجام آن را روا ندانسته و برخی از فقیهان معاصر تردیدی در جواز آن توسط زنان ندارند، قضاوت متداول در دنیای امروز نیست، زیرا آن چه امروز در دادگستری ها و دادگاه های دنیا می گذرد، از نگرش دینی قضاوت غیر الهی است که به کلّی باطل است، بلکه منظور، قضاوت اسلامی است که باید قاضی، مجتهد و کارشناس مسایل قضایی باشد و بر اساس کتاب و سنت قضاوت کند. در چنین وضعیتی اگر زنی در حد اجتهاد و تخصص تحصیل کرده باشد و کاملاً به مسائل قضایی اسلام آگاه باشد و دارای عقل و بلوغ و عدالت باشد، خلاصه این که تمام شرایط قضاوت را دارا باشد، می تواند طبق موازین قضایی اسلام، قضاوت و انشای حکم کند.

اما با این بیانات ممنوعیت از تصدی امر قضا، تضییع حقوق زنان نیست، بلکه گامی در راه احقاق حقوق آنان و رفع تکلیف و مسئولیت از آنها و در راستای حفظ و حراست از شخصیتشان است؛ زیرا پست و منصب قضا، تهمت زاست و از طرفی، طبیعی است که حرمت و کرامت زن در جوامع اسلامی بر حسب تربیت خانواده ها و آداب ورسوم مذهبی، سخت آسیب پذیر است.

اما چرا زنان، بودن منصب قضاوت در دست مردان را بی عدالتی نسبت به خود میپندارند؟
از زمان پیدایش استثمار اقتصادی در اروپا و از میان رفتن اختلافات اجتماعی بین زن و مرد بود که زن نسبت به مرد عقده حقارت پیدا کرد و احساس کرد که از مرد پست تر است؛ یعنی تا زمانی که که هدف بزرگ مادر بودن و همسری خوب برای شوهر بودن و حفظ خانه و تربیت فرزندان وجود داشت، هرگز زنی خود را نه تنها از مردان، بلکه از هیچ زن دیگری نیز پست تر احساس نمی کرد.
اما زمانی که ارزش مثلا یک ماشین نویس از یک خانه دار بیشتر شد ، زن ها دیگر حق داشتند که بگویند:ما در ماشین نویس شدن حقمان از مردها کمتر است.اینگونه شد که موضوع رقابت پیش آمد؛ حال آنکه در تمدن های قدیم هدف اصلی وفاق و هماهنگی زن و مرد بود.

در پایان این نکته مهم را یادآور می شویم که به موضوع قضاوت و مسئولیت آن، نباید به عنوان یک شغل و منصب مانند دیگر شغل ها نگاه شود که آیا فقط حق مردان است و یا نه زنان نیز دارای چنین حقی هستند؟ همان گونه که قبلاً گفتیم باید به عنوان یک مسئولیت سنگین به آن نگاه شود. کسانی که مورد قضاوت قرار می گیرند، انسان ها و جان و مال شان اند، بنابراین باید کسی در این مقام جا گیرد که بهترین جایگاه و شرایط لازم برای احراز این مقام و انجام این مسئولیت را دارد، چون حقوق انسان ها مطرح است، نه یک شغل و منصب عادی.
اگر برخی از فقها به خاطر بعضی از ویژگی های زنانه (مانند زود تحت تأثیر قرار گرفتن و یا عاطفی بودن آنان) معتقدند که این مسئولیت نباید به زنان داده شود، به خاطر رعایت حق و شأن انسان هایی است که مورد قضاوت قرار می گیرند.

منبع: فصلنامه ی علمی- ترویجی بانوان شیعه/ مقاله فقر تئوریک در عرصه حقوق زن سال هفتم/ شماره 25/ پاییز و زمستان 89/ص138 و 139 ( با اندکی اضافات)

برای اطلاعات بیشتر در این زمینه می توانید لینک های زیر را نیز مطالعه کنید.

http://www.hawzah.net/fa/article/view/80611

http://www.hawzah.net/fa/article/view/86500

http://ijrj.baboliau.ac.ir/files/site1/user_files_faa0cf/admin-A-10-1-44-c241622.pdf

http://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=42&lid=0&catid=27428&mid=394802

http://www.ensani.ir/fa/content/2060/default.aspx


free b2evolution skin
12
اسفند

حضرت زهرا و حضور اجتماعی زنان

إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا

لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِكِ‏

 ای فاطمه! خدا محبت تو را در قلب ما قرا داد و ما را با مقام والای تو آشنا کرد، هر چقدر خدا را به خاطر این نعمتش شکر کنیم، باز هم کم است. محبت تو چیزی است که در دنیا و آخرت به کار ما می آید، می دانیم وقتی تو را دوست داشته باشیم، خدا هم ما را دوست دارد، زیرا قلبی که عشق تو در آن جای گرفته است، جلوه گاه لطف خداست.
ای فاطمه! از تو یک خواهش و تمنا داریم، به حال ما نگاه کن، ببین اگر ولایت تو را پذیرفته ایم، مارا به پیامبر و جانشین او ملحق کن تا به خود مژده دهیم که به سبب ولایت و دوستی تو پاک شده ایم.
در این جمله دقت بیشتری میکنم، آرزوی من این بود که به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم  و حضرت علی علیه سلام ملحق شوم، من باید ولایت فاطمه علیها سلام را بپذیرم و به مقام والای او ایمان بیاورم، باید او را تصدیق کنم. اگر من ادعا میکنم که ولایت او را پذیرفته ام باید به راه و مکتب او ایمان داشته باشم، باید او را اسوه و الگوی خود بدانم، در این صورت است که می توانم امید داشته باشم از شفاعت او بهره مند می شوم.
اگر زندگی من با زندگی فاطمه زهرا سلام الله علیها مناسبتی نداشته باشد، اگر رفتار و کردار من، رنگ و بوی آن حضرت را نداشته باشد، شاید دیگر این شرط شفاعت را مراعات نکرده ام!
بانوی من! من چقدر با راه و رسم تو آشنا هستم؟ باید بیشتر مطالعه کنم…

شر ولایت پذیری زنان از حضرت زهرا

وقتی تو با علی علیه سلام ازدواج کردی و به خانه او رفتی، پیامبر به دیدن تو آمد، او کارهای بیرون خانه را به علی علیه سلام و کارهای داخل خانه را به تو سپرد.
آن روز تو بسیار خوشحال شدی، این سخن توست که تاریخ، آن را ثبت کرده است: فقط خدا میداند که من چقدر خوشحال شدم که کارهای داخل خانه را به من سپرد و مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است، معاف داشت.

( تقاضی علیٌّ و فاطمةُ إلی رسول اللّه (ص) فی الخدمة، فقضی علی فاطمة بخدمة ما دون الباب و قضی علی علیٍّ بما خَلْفَه. فقالتْ فاطمة: فلا یعلم ما داخَلَنی من السُّرور إلاّ اللّه بإکفائی رسول اللّه ِ تحمُّل رقاب الرّجال؛) بحار الانوار ،جلد 43 ص 81
اکنون میخواهم چنین بگویم: تو از کار در خانه به اوج شادمانی رسیدی و هرگز دوست نداشتی کنار نامحرمان کار کنی،پس چرا بعضی از زنان جامعه ما این قدر اشتیاق به کار بیرون از خانه دارند؟
تو گفتی که وقتی زن در خانه اش باشد، بیش از همه جا به خدا نزدیک است، تو گفتی که بهترین چیز برای زن این است که مردان نامحرم او را نبینند و او نیز نامحرمان را نبیند،1 پس چرا گروهی از زنان، این قدر شوق دارندکه بیرون از خانه بروند و دیده شوند؟
آنان خیال می کنند پیرو تو می باشند ولی برای بیشتر دیده شدن، مسابقه میگذارند، این چه خیال باطلی است که آنان به کجا می روند؟ شاید به جایی برسند، اما به خدا و فطرت خویش نمی رسند، زنانی را دیده ام که به ثروت و شهرت رسیده اندولی حسرت یک لحظه مادر بودن، آنان را افسرده کرده است.
نمی گویم زن فقط در گوشه خانه باشد، بلکه میگویم حضور زن با عشوه گری و دلبری همراه نباشد. یک زن بهتر از هر کس می تواند تشخیص بدهد که با رفتارش، نگاه و دل مردی نامحرم را به سوی خود جذب میکند یا نه.
سخن من به معنای مخالفت با شغل های ضروری زنان نیست، جامعه نیاز به پزشک زن و پرستار زن و مغلم زن و …. دارد. سخن من، یک هشدار است و سست شدن کانون خانواده را فریاد میزند!
حجاب و عفاف فقط به حفظ ظاهر نیست، ممکن است زنی در اوج حجاب ظاهری باشد، اما با رفتار و گفتارش، دل های مردان نامحرم را به سوی خود بکشاند و دلربایی کند، چنین زنی هرگز شیعه واقعی تو نیست!
غرب با کشاندن زن در اجتماع و محیط کار، نه تنها جامعه خود را به فساد کشاند . شغلی برای بانوان ایجاد نکرد، بلکه مهمترین و مقدس ترین شغل زنان را از انان گرفت، شغل اصلی زنان، تربیت انسان است که از تربیت نهال بالاتر است، تربیت انسان مهم تر از هر کار دیگری است.

ما راهی را پیمودیم که غرب رفته بودو از آن، پشیمان بود، ما صدای پشیمانی غرب را نشنیدیم.. امروز آمار طلاق در جامعه ما بیداد می کند، امروزه در بعضی از استان های ایران، یک سوم ازدواج ها به طلاق منجر می رسد!
از وقتی که ادعای پیروی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را نمودیم، ولی کمتر از روش و منش آن حضرت سخن گفتیم، جامعه ما دچار آسیب های جدی شد.
از وقتی که کار زنان خانه دار را کم ارزش جلوه دادیم، دختران ما را به سمت شغل های غیر ضروری روآوردند، سن اردواج بالا رفت و آمار طلاق سال به سال زیاد وزیادتر شد و بنیان خانواده رو به سستی گرایید و …
فقط آن زنی پیرو واقعی حضرت فاطمه علیها سلام است که حفظ کانون خانواده را اساسی ترین وظیفه خود بداند و دلش مشتاق خانواده باشد و به خانواده اصالت دهد.

بانوی من! من چقدر با راه ورسم تو آشنا هستم؟ باید سبک زندگی تو را بیشتر فرا بگیرم، اگر بخواهم از شفاعت تو بهره مند شوم باید راه تو را بپیمایم.

برگرفته از کتاب زیارت مهتاب، دکتر مهدی خدامیان آرانی، انتشارات عطر عطرت،خلاصه صفحات 62-54

پی نوشت:

1-  اين سخن حضرت زهرا(س) بهترين الگو براى دنياى امروز است و چند كاركرد اساسى دارد:
الف) تأمين سلامت و بهداشت معنوى جامعه.
ب) رشد و استقلال و خودكفايى جامعه زنان.
زيرا اگر قرار باشد زن را مردان نامحرم نبينند، لازمه‏ اش اين است كه آنان داراى خودكفايى علمى در امور لازم خود مانند پزشكى باشند و اين بهترين عامل رشد جامعه زنان است. پس دور بودن از نامحرم به معناى گوشه‏ نشينى نيست، بلكه فعاليت و تلاش علمى و عملى و رسيدن به خودكفايى است.              


free b2evolution skin
11
اسفند

بازنگری عقل زن در راستای بازگشت به خانواده توحیدی

وقتي امام علي علیه سلام مي‌فرمايند: «اِعجابُ المَرءِ بِنَفْسِهِ دَليلٌ عَلي ضَعْفِ عَقْلِه»[1] خودبيني شخص، نشانه ضعف عقل اوست. و يا وقتي مي‌فرمايند: «لا عَقلَ مَعَ شَهوة»[2] وقتي شهوت در ميان است، عقل در صحنه نيست. پس مي‌فهميم آنجا که در روايت مسئله نقص عقل زنان را مطرح مي‌کند، وقتي است که زنان به خود و مسائل شهواني بيشتر نظر دارند و چون گاهي در جوامع خاص و يا زمان‌هاي خاص، فضاي جامعه را زنان با جنبه‌هاي شهواني خود متأثر مي کنند و کمتر به مسائل فکري و عقلي مي‌پردازند، روايات به چنين شرايطي نظر دارد، نه اين‌که سرشت زنان، از عقلِ لازم جهت کمال انساني، کمتر از مردان برخوردار باشد، و تعبير به نقص عقل براي زنان به منظور بي‌فرهنگي‌هاي متداول زمانه است که در اکثر زنانِ در جوامع عادي ديده مي‌شود.

 زنان در بُعد عاطفي از مردان نيرومند‌ترند، كه اين توانايي جهت تربيت فرزندان و سالم‌سازي محيط، امري ضروري است و مسلّم اين نوع حالات عاطفي با عقل‌گرايي خشک حسابگرانه همطراز نمي‌باشد و زنان با موضوعات زندگي صرفاً با روش عقلِ حسابگرانه برخورد نمي‌کنند و از اين‌رو درک برخي مسائل عقلي براي مردان آسان‌تر است واين به تفاوت‌هاي طبيعي آنان بر مي‌گردد و نه يک ضد ارزش براي زنان به حساب آيد.


[1] - الحياة، ج 1، ص 180.
[2] - همان.

برگرفته از کتاب زن، آن‌گونه كه بايد باشد، اصغر طاهر زاده،چاپ 1387، ص258


free b2evolution skin